داستان نقاش

داستان نقاش , پادشاهی بود که از یک چشم و یک پا محروم بود.

روزی پادشاه به تمام نقاشان قلمرو خود دستور داد تا یک پرتره از او نقاشی کنند. اما هیچکدام نتوانستند
نقاشی زیبایی بکشند؛ آنان چگونه می‌توانستند با وجود نقص در یک چشم و یک پای پادشاه، نقاشی زیبایی از او بکشند؟!

داستان نقاش پادشاه

داستان نقاش

داستان نقاش و پادشاه یک چشم

سرانجام یکی از نقاشان گفت که می‌تواند این کار را انجام دهد و یک تصویر کلاسیک از
پادشاه نقاشی کرد. نقاشی او فوق‌العاده بود و همه را غافلگیر کرد.

او پادشاه را در حالتی نقاشی کرد که یک شکار را مورد هدف قرار داده بود؛ نشانه‌گیری با یک چشم بسته و یک پای خم شده!

آیا ما می توانیم از دیگران چنین تصاویری نقاشی کنیم؟

ندیدن نقاط ضعف و برجسته ساختن نقاط قوت آنها می تواند حال ما را خوب و روان مان را آرام کند.

این نوع نگرش، مهارتی آموختنی است و با تمرین، در ذهن ما نهادینه می شود.

یکی بود



لینک منبع

مطلب داستان آموزنده نقاش خوش فکر در سایت مفیدستان.

داستان آموزنده نقاش خوش فکر

داستان برند: آلیانتس؛ بیش از یک قرن خدمات بیمه‌ و مالی

یک ,داستان ,نقاشی ,نقاش ,چشم ,پادشاه ,و یک ,یک چشم ,داستان نقاش ,آموزنده نقاش ,از او

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کسوت سکوت گفتگوي رو در رو... کنکور تحربی تجهیزات دندانپزشکی covid19-boj رانندگی ایمن بي نشانه معرفي بهترين عطر و ادکلن هاي مردانه و زنانه اورجينال و برند مهندسی ایمنی صنعتی کتابخانه آنلاین واحه